مسلمانان در سریلانکا (بخش دوم و پایانی)

مسلمانان سریلانکا را می توان به دو زیر گروه مجزا طبقه بندی کرد، مورها و مالایی ها.

تاریخچه مختصری از مسلمانان سریلانکا

سریلانکا که توسط گذشتگان سیلان نامیده می شد، در کتاب های تاریخ به عنوان سرزمینی که مسافران خارجی در طول اعصار از آن بازدید می کردند، ثبت شده است. جمعیت آن عمدتاً ترکیبی پیچیده از بودایی ها، هندوها، مسلمانان، کاتولیک های رومی و سایر فرقه های مسیحی است. گروه های قومی اصلی باقی مانده سینهالی ها، تامیل ها، مسلمانان و برگرها هستند. مسلمانان سریلانکا یک اقلیت بسیار کوچک هستند و آنها ادعا می کنند که از نوادگان بازرگانان عرب هستند که سریلانکا را قبل از ظهور اسلام خانه خود کردند.

مسلمانان سریلانکا را می توان به دو زیر گروه مجزا طبقه بندی کرد، مورها و مالایی ها. اولی نامی بود که توسط حاکمان استعماری پرتغالی که از اصطلاح موروها برای شناسایی عرب ها به طور کلی استفاده می کردند، به آنها داده بودند. مالایی ها گروهی از مسلمانان هستند که از جاوه و شبه جزیره مالزی سرچشمه می گیرند. آنها از نظر ظاهر فیزیکی و زبانی که صحبت می کنند با مورها تفاوت دارند.

مسلمانان سریلانکا به دلیل رنج طولانی مدتی که در طول اشغال جزیره توسط پرتغالی ها و هلندی ها متحمل شدند، تاریخ رنگارنگی در پشت خود دارند. این به افتخار آنهاست که در برابر هجوم محدودیت های اقتصادی، دسیسه های سیاسی و آزار و اذیت دینی مقاومت کردند تا زنده بمانند. اکثر افراد دیگر احتمالاً چمدان های خود را بسته اند و برای همیشه آنجا را ترک کرده اند. آنها نه تنها از دین خود در برابر دشمنان مسیحی محافظت کردند، بلکه زمانی که بریتانیایی ها کنترل جزیره را از هلندی ها در قرن هجدهم گرفتند، به آرامی و پیوسته اقتصاد را بازسازی کردند.

مسلمانان سریلانکا که از نظر جغرافیایی از مراکز اصلی فرهنگ و تمدن اسلامی جدا شده بودند، مجبور شدند برای حفظ هویت خود با مسلمانان همسایه جنوب هند تعامل نزدیک داشته باشند. اگر این پیوند ضعیف از آنها سلب می شد، ممکن بود خصلت متمایز اسلامی خود را به کلی از دست بدهند. با این حال، این پیوند باید به این نکته نیز توجه داشته باشد که بسیاری از سنت‌ها و آیین‌های هندی (هندو) در فرهنگ و سبک زندگی آن‌ها رسوخ کرده است که برخی از آنها اگرچه به شدت ضد اسلامی هستند، اما امروزه نیز انجام می‌شوند. عدم درک صحیح از آموزه های اسلام دلیل اصلی این وضعیت غم انگیز است.

جامعه مسلمان سریلانکا بر خلاف تامیل های هندو در شمال با انطباق با شرایط محلی به طرق مختلف و کمک زیادی به رونق اقتصادی جزیره، تا حد زیادی خود را از هرگونه درگیری عمده با جمعیت بومی سینهالی محافظت کرده است. آنها به دلیل سخت کوشی خود توانسته اند سهم عادلانه ای در سیاست و اداره کشور داشته باشند و اقلیت عمده ای از حمایت آنها از همه گروه های سیاسی کشور هستند.  اگرچه گفته می‌شود که جامعه مسلمانان در هیچ مرحله‌ای از نظر سیاسی مسلط نبودند، اما قطعاً درست است که برخلاف تامیل‌ها، فعالیت‌های سیاسی را بدون سروصدا مدیریت می‌کردند.

در این بخش تلاش می شود تا تاریخچه مختصری از مسلمانان سریلانکا از بازرگانان اولیه عرب تا جامعه اقلیت امروزی را که به طور کامل در جامعه سریلانکا ادغام شده اند، ارائه دهد.

پیشینه تاریخی

سریلانکا (که قبلا سیلان نام داشت) در جنوب شرقی ایالت تامیل نادو هند واقع شده است. این جزیره گلابی شکل که اغلب به عنوان مروارید شرق شناخته می شود، توسط یک آب باریک به نام تنگه بالک از سرزمین اصلی هند جدا می شود.

سریلانکا که به هند نزدیک است و از هند به راحتی قابل دسترسی است، می توان انتظار داشت که از دوران ماقبل تاریخ، تعداد زیادی مهاجر از کشورهای همسایه خود پذیرفته باشد. اعتقاد بر این است که ساکنان اصلی این جزیره قبیله ای به نام وداها هستند. سینهالی ها که اکنون اکثریت جامعه هستند، قرار است نوادگان مهاجران دره گنگ به رهبری ویجایا باشند که در قرن ششم در جزایر گنگ ساکن شدند، زبان سینهالی ها یک زبان آریایی است که نزدیک به پالی است. بودیسم در زمان سلطنت دوانامبیا پادشاه تیسا بین سال های ۳۰۷ تا ۲۶۷ قبل از میلاد به سریلانکا معرفی شد.

روابط تجاری بین هند و سریلانکا به قبل از میلاد مسیح باز می گردد. مورخان قادر به ردیابی تاریخ دقیق تأسیس سکونتگاه های تامیل در سریلانکا نیستند. با این حال، در قرن سوم پس از میلاد، یک ژنرال تامیل، الرا، پادشاهی تامیل را در آنورادهاپورا در استان مرکزی شمالی تأسیس کرد و به مدت ۴۴ سال در آنجا حکومت کرد. او به دلیل مدیریت منصفانه و بی‌طرفش در میان سینهالی‌ها و تامیل‌ها شهرت پیدا کرد.

موقعیت استراتژیک این جزیره در اقیانوس هند، همراه با معدود محصولات عجیب و غریبی که تولید می کرد، منجر به تجارت خارجی نسبتاً زیادی از دوران باستان شد. در قرن اول پس از میلاد رومی ها ارزش تجاری سریلانکا را کشف کردند و این جزیره مورد بازدید بازرگانان یونانی، رومی، ایرانی، عرب و چینی قرار گرفت. پیشنهادات تجاری سریلانکا شامل دارچین، که در جنگل های منطقه مرطوب رشد می کرد، سنگ های قیمتی، مروارید، فیل و عاج بود.

اکثر تاجران فقط بازدیدکنندگان جزیره بودند، آنها ثروت خود را به دست آوردند و رفتند، این اعراب بودند که سریلانکا را از آن خود کردند. و از آنجایی که مسلمانان سریلانکا ادعا می کنند تبار خود از اعراب هستند، بررسی اطلاعات مربوط به ورود اعراب مهم است.

اعراب:

تامیل های سریلانکا در طول تاریخ تلاش کرده اند تا مسلمانان سریلانکا را به عنوان تامیل دسته بندی کنند. این عمدتاً به دلایل خودخواهانه در تلاش برای حذف اقلیت مسلمانان از داشتن هویت متمایز انجام شده است. با این حال، دولت سریلانکا مسلمانان را اصالتاً عرب و قومی جداگانه از تامیل ها می داند[۱] .

پررا در کتاب خود می نویسد : به نظر می رسد اولین اشاره اعراب در سیلان در گزارش ماهاوانسا (تاریخ باستان سریلانکا) مربوط به سلطنت پادشاه پاندوکاباهایا باشد، جایی که گفته شده است که این پادشاه سرزمینی را برای مسلمانان در انورادهاپورا اختصاص داده است.

با سقوط امپراتوری روم در قرن سوم پس از میلاد، تجارت روم نیز از بین رفت و اعراب و ایرانیان خلأ را پر کردند. برای مشارکت در تجارت ساحلی که به سرعت در حال رشد است. پس از فتح ایران، سوریه و مصر، اعراب بر تمامی بنادر مهم و مبادی تجاری بین شرق و غرب مسلط شدند. تخمین زده می شود که اعراب تا قرن اول پس از میلاد در سریلانکا و سوماترا ساکن شده بودند[۲] .

تا قرن هشتم پس از میلاد، اعراب مستعمراتی را در بنادر مهم هند، سیلان و هند شرقی ایجاد کردند. حضور اعراب در بنادر سریلانکا حداقل با سه کتیبه یافت شده در کلمبو، ترینکومالی و جزیره پولیانتیوو گواهی می شود. توسعه اسلام در سریلانکا شبیه به سواحل مالابار هند است. در روایات آمده است که ساکنان عرب در سواحل مالابار از بندر کرانگانور به سیلان زیارت کردند و آنچه را که به اعتقاد آنها ردپای آدم در بالای کوه بود عبادت کردند. همچنین به عنوان قله آدام شناخته می شود.

ابن بطوطه، جهانگرد مشهور عرب قرن چهاردهم، در سفرنامه‌های خود جنبه‌های بسیاری از نفوذ اولیه اعراب را در سریلانکا ثبت کرده است. قبل از پایان قرن هفتم، مستعمره ای از بازرگانان مسلمان در سریلانکا مستقر شدند. بازرگانان مسلمان که مجذوب شکوه منظره و شیفته سنت های مرتبط با قله آدامز شده بودند، به تعداد زیادی وارد این جزیره شدند و برخی از آنها با تشویق رفتار صمیمانه حاکمان محلی تصمیم گرفتند در جزیره ساکن شوند. اکثر آنها در کنار ساحل در صلح و رفاه زندگی می کردند و پیوندهای فرهنگی و تجاری خود را با بغداد و سایر شهرهای اسلامی حفظ می کردند.

اولین محمدیان سریلانکا بخشی از اعراب خاندان هاشم بودند که در اوایل قرن هشتم از عربستان رانده شدند. عبدالملک بن مروان که از فرات به سمت جنوب حرکت می کرد، در کنکان در قسمت های جنوبی شبه جزیره هند، در جزیره سیلان و مالاکا سکنی گزید.  خانواده او که به سیلان آمدند هشت سکونتگاه اساسی در سواحل شمال شرقی، شمال و غرب جزیره ایجاد کردند. یعنی یکی در ترینکومالی، یکی در جافنا، یکی در کلمبو، یکی در باربارین و یکی در گاله[۳] .

بنابراین، منطقی است که فرض کنیم اعراب به پیروی از اسلام در حوالی قرن ۷ یا ۸ به سریلانکا آمده اند. شرایطی که به رشد سکونتگاه های مسلمانان کمک کرد، متفاوت بود. سینهالی ها علاقه ای به تجارت نداشتند و به شخم زدن خاک و پرورش گاو بسنده می کردند. بدین ترتیب تجارت به روی مسلمانان گشوده شد. پادشاهان سینهالی از سکونتگاه‌های مسلمانان حمایت می‌کردند، درآمد آنها از تماس‌هایشان در خارج از کشور در تجارت و سیاست به دست می‌آمد. تساهل دینی مردم محلی یکی دیگر از عوامل مهم در رشد سکونتگاه های مسلمانان در سریلانکا بود.

سکونتگاه های اولیه مسلمانان با توجه به ماهیت تجارت آنها عمدتاً در اطراف بنادر ساخته می شد. همچنین اعتقاد بر این است که بسیاری از تاجران عرب هنگام اقامت در سریلانکا زنان خود را با خود نیاوردند. بنابراین آنها پس از گرویدن به اسلام مجبور به ازدواج با زنان سینهالی و تامیل جزیره می شدند. تعداد زیادی از مسلمانان سریلانکا به زبان تامیل صحبت می کردند، احتمالاً به این دلیل که آنها شرکای تجاری تامیل های جنوب هند بودند. این ممکن است به دلیل ادغام با مسلمانان تامیل نادو در جنوب هند نیز باشد. همچنین ممکن است اعراب که پیش از اسلام به سیلان مهاجرت کرده بودند، زبان تامیلی را به عنوان وسیله ای برای ارتباط با مسلمانان تامیل زبان جنوب هند پذیرفته باشند.  مسلمانان تاجران بسیار ماهری بودند که به تدریج یک پست تجاری بسیار سودآور در سریلانکا ایجاد کردند. گفته می شود که  یک گروه تاجران مسلمان در سال ۱۰۲۴ در برووالا (در ساحل جنوب غربی) فرود آمدند.

مسلمانان در تبلیغ اسلام در میان جمعیت بومی سریلانکا مشارکت نداشتند، اگرچه بسیاری از زنانی که با آنها ازدواج کردند مسلمان شدند. اسلام اعضای طبقه پایین کم برخوردار جامعه تامیل را جذب کرد که عامل برابری را موهبتی برای موقعیت و رفاه خود می دانستند.

داستانی در تاریخ سریلانکا در مورد حاکم مسلمانی به نام واتیمی راجا وجود دارد که در قرن چهاردهم در کورونگالا (استان مرکزی شمالی) حکومت می کرد. این  به دلیل بی توجهی نویسندگان مدرن به دلایل نامعلوم در کتاب های تاریخ یافت نمی شود. واتیمی راجا اول پسر پادشاه بووانگا باهو، از همسری مسلمان، دختر یکی از سران بود. پاراکراما باهو سوم، پسر سینهالی پادشاه بووانگا باهو اول، در دامباتنیا به عنوان پاندیتا پاراکراما باهو سوم، وارث قانونی تاج و تخت تاجگذاری کرد.

برای خلاص شدن از شر برادر ناتنی خود، واتیمی راجا، دستور داد چشمانش را بیرون بیاورند. گفته می شود نویسنده ماهاوانسا (تاریخ باستان سریلانکا) سابقه این حادثه تحقیرآمیز را از بین برده  است.

پسرش پاراکراما باهو دوم (آلاکشوارا دوم) نیز مسلمان بود. سلسله پادشاهان آلکشوارا (مسلمان الاصل) در سال ۱۴۱۰ به پایان رسید.

اگرچه ممکن است همه پادشاهان در این دوران مسلمان نبوده باشند، اما عدم وجود پیشوند -سری سانگا بودی -  به نام این پادشاهان بر روی سنگ نبشته ها در این دوره صد ساله را می توان نشانه ای از بودایی نبودن آنها دانست.  علاوه بر این، در طول دیدار ابن بطوطه، حاکم مسلمانی به نام جالاثی گزارش شده است که کلمبو را نگه داشته و با پادگانی متشکل از ۵۰۰ حبشی بر شهر کنترل داشت.

با وجود این، مسلمانان همیشه روابط بسیار صمیمانه ای با خانواده سلطنتی سینهال و جمعیت محلی داشته اند.  شواهدی وجود دارد که نشان می دهد آنها به سینهالی ها بیشتر از تامیل ها نزدیک بودند. روابط مسلمانان با پادشاهان سینهالی تقویت شد و در قرن چهاردهم آنها علیه پادشاهی در حال گسترش تامیل و نفوذ دریایی آن مبارزه کردند.

در اوایل قرن شانزدهم، مسلمانان سریلانکا، از نوادگان تجار اصلی عرب، به راحتی در جزیره ساکن شده بودند. آنها در تجارت و بازرگانی موفق بودند و از نظر اجتماعی با آداب و رسوم مردم محلی ادغام شدند. آنها به بخشی جدایی ناپذیر و در عین حال جدایی ناپذیر از جامعه تبدیل شده اند. این دوره اوج صلح و رفاه برای مسلمانان سریلانکا بود.

مالایایی ها:

اگرچه مسلمانان سریلانکا شامل مالایی‌ها می‌شوند، اما گروهی جداگانه را تشکیل می‌دهند.   حتی اولین سرشماری سریلانکا (۱۸۸۱) مسلمانان را جداگانه به عنوان مورها و مالایی ها ذکر کرده است.   مالایی ها نیز مانند مورها از دین اسلام پیروی می کنند. آغاز واقعی مالایی ها در سریلانکا به قرن سیزدهم برمی گردد.

حسینمیا می نویسد: ورود قطعی مالایی ها به سریلانکا در قرن سیزدهم اتفاق افتاد.  چاندرا بانو، پادشاه مالایی ناخون سری تامارات در تنگه کیرا در شبه جزیره مالایی، با سربازان مالایی در سال ۱۲۴۷ میلادی به سیلان حمله کرد. او مصمم بود که بقایای بودا را از پادشاهی سینهالی بگیرد. در حمله دوم او سربازانی را از هند آورد.

حکومت ۵۰ ساله چاندرا بانو در شمال سریلانکا در قرن سیزدهم با نام‌هایی مانند جاوا پاتینام (جفنا)، جاوا کاچری (ساواکاچری) و آمبانتوتای به یادگار گذاشته می‌شود. با این حال، بیشتر نویسندگان منشاء مالایی ها در سیلان را به دوره ای که این جزیره توسط هلندی ها اداره می شد مرتبط می دانند[۴] .

در سال ۱۷۰۹ سوزانا مانگورات ماس، پادشاه جاوه، توسط هلندی ها به سیلان تبعید شد.  او در سال ۱۷۲۳ توسط ۴۴ شاهزاده جاوه و مردان نجیب که در نبرد باتاویا تسلیم شده و با خانواده خود به این کشور تبعید شدند، همراهی شد. این خانواده ها هسته ای را تشکیل دادند که جامعه مالایی از آن رشد کرد.

هلندی‌ها همچنان مردم جاوا  (مردم مالایی) را به عنوان تبعیدی وارد می‌کردند و آنها را برای پر کردن پست‌هایی در ارتش، پلیس، آتش‌نشانی، کارکنان زندان و سایر خدمات به کار گرفتند. آنها بخش بزرگی از سربازان را در دوران اشغال هلندی ها و اوایل دوره بریتانیا تشکیل می دادند. بریتانیایی‌ها نیز خانواده‌های مالایی را برای اسکان در سیلان با ایده تشکیل یک هنگ آوردند. رنک‌های کینگز در سال ۱۸۰۱ به هنگ مالایی سیلان اهدا شد، اولین آسیایی که این افتخار را دریافت کرد.

تلاش‌های ناموفق بریتانیایی‌ها برای جذب مالایی‌های بیشتر از خارج از کشور، حقوق ناچیز پرداختی به سربازان مالایی همراه با راه‌های بیشتر برای اشتغال پرسود در صنعت کشت‌زار، منجر به انحلال هنگ مالایی در سال ۱۸۷۳ شد. مالایی‌ها از ارتش آزاد شدند. جذب پلیس و خدمات آتش نشانی شدند.

زبان مادری مالایی ها مالایی (Bahasa Melayu) است. مراد جایه می نویسد:

باهاسا ملایو بیش از ۲۵۰ سال است که در این کشور حفظ شده است. برخلاف اجداد عرب مورهای سیلان، آنها نیازی به یافتن همسر در میان زنان سینهالی و تامیل نداشتند، زیرا تبعیدیان اصلی از اندونزی با زنان خود همراه بودند.


[۱] Fr. S.G. Perera in his book -History of Ceylon for Schools- Vol. ۱. The Portuguese and Dutch Periods, (۱۵۰۵-۱۷۹۶) , Colombo (۱۹۵۵) , The Associated Newspapers of Ceylon Ltd., p ۱۶,

[۲] K.M. De Silvas, Historical Survey, Sri Lanka - A Survey, London (۱۹۷۷) , C. Hurst & Co. Ltd., p ۵۰

[۳] According to Tikiri Abeyasinghe in his Portuguese Rule in Ceylon, ۱۵۹۴-۱۶۱۲, Colombo (۱۹۶۶) , Lake House Investments Ltd., p ۱۹۲           

[۴]  Murad Jayah in -The plight of the Ceylon Malays today-, MICH Silver Jubilee Souvenir, ۱۹۴۴-۱۹۶۹, Colombo (۱۹۷۰) , p ۷۰, writes,

کد خبر 21632

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 14 =